حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مکاشفه عهد جدید یوحنا


دو شاهد خدا 11 به من یک چوب اندازهگیری دادند و گفتند: »برو و قسمت داخلی عبادتگاه و همچنین قربانگاهی را که در آنست اندازه بگیر، و بعد کسانی را که در آن عبادتگاه پرستش میکنند، بشامر. ﴿2 ﴾اما محوطۀ بیرونی را اندازه نگیر زیرا به سایر قومها واگذار شده است؛ ایشان به مدت چهل و دو ماه »شهر مقدس« را پایامل خواهند کرد. ﴿3 ﴾اما من دو شاهد خود را خواهم فرستاد و به آنان قدرت خواهم داد تا پالس پوشیده، برای مدت هزار و دویست و شصت روز پیغام مرا به گوش مردم برسانند.« ﴿4 ﴾این دو شاهد هامن دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای متام زمین میایستند. ﴿5 ﴾هر که بخواهد به ایشان اذیت و آزاری برساند، با آتشی که از دهانشان بیرون میآید، نابود خواهد شد. ﴿6 ﴾ایشان، در این سه سال و نیم که پیغام خدا را به مردم اعالم میکنند، قدرت خواهند داشت هرگاه که بخواهند، مانع بارش باران گردند، چشمههای آب را به خون تبدیل کنند و جهان را به بالیای گوناگون دچار سازند.ظهور جانور عجیب ﴿7 ﴾وقتی آن دو نفر دورۀ سه سال و نیمۀ شهادت خود را به پایان برسانند، آن جانور عجیب که از چاه بیانتها بیرون میآید، به ایشان اعالن جنگ خواهد داد و ایشان را شکست داده، خواهد کشت. ﴿8 ﴾و ﴿9 ﴾اجساد آنان نیز سه روز و نیم در خیابانهای »شهر بزرگ« به منایش گذاشته خواهد شد. این شهر از نظر ظلم و فساد شبیه سدوم و مرص است و جایی است که خداوند ایشان نیز بر روی صلیب کشته شد. در این مدت، به کسی اجازه داده منیشود جنازۀ ایشان را دفن کند، و مردم از قومهای مختلف آنها را متاشا خواهند کرد. ﴿10 ﴾در رسارس دنیا، همه برای مرگ این دو سخنگوی خدا که اینقدر مردم را به تنگ آورده بودند، به جشن و پایکوبی خواهند پرداخت و برای یکدیگر هدیه خواهند فرستاد. ﴿11 ﴾اما پس از سه روز و نیم، روح حیاتبخش از جانب خدا وارد جسم آن دو خواهد شد و ایشان بر پایهای خود خواهند ایستاد. با دیدن این صحنه، همه دچار وحشتی هولناک خواهند شد، ﴿12 ﴾و صدایی از آسامن خواهند شنید که به آن دو میگوید: »به اینجا باال بیایید!« آنگاه ایشان در برابر چشامن حیرتزدۀ دشمنان، بر ابرها به آسامن باال خواهند رفت. ﴿13 ﴾در هامن لحظه، زلزلۀ شدیدی رخ خواهد داد که یک دهم شهر را با خاک یکسان خواهد کرد و هفت هزار نفر کشته خواهند شد. آنگاه کسانی که زنده ماندهاند، از ترس، خدای آسامن را پرستش خواهند کرد. شیپور هفتم: )1 )پرستش در آسامن ﴿14 ﴾دو بال گذشت. بالی سوم بزودی از راه خواهد رسید. ﴿15 ﴾درست در همین هنگام که فرشتۀ هفتم شیپور خود را به صدا درآورد، از آسامن صداهای بلندی به گوش رسید که میگفتند: » ِ سلطنت جهان از آن خداوند ما و مسیح او شد و او تا ابد سلطان است.« ﴿16 ﴾آنگاه بیست و چهار رهرب روحانی که در حضور خدا بر تختهای خود نشسته بودند، روی بر زمین نهاده، او را سجده کردند، ﴿17 ﴾و گفتند: »ای خداوند، خدای توانا و بیهمتا که هستی و بودی، تو را سپاس میگوییم که قدرت عظیم خود را به دست گرفته و سلطنت را رشوع کردهای. ﴿18 ﴾قومها بر تو خشمناک بودند، اما اکنون تویی که باید بر آنان خشمناک شوی. اینک وقت آن است که مردگان را داوری منایی و به خدمتگزارانت یعنی پیامربان، ایامنداران و کسانی که به نام تو احرتام میگذارند، از کوچک و بزرگ پاداش دهی. اینک وقت آن است که همۀ کسانی را که دنیا را به نابودی کشاندهاند، نابود سازی.« ﴿19 ﴾آنگاه خانۀ خدا در آسامن گشوده شد و صندوقی که عهدنامۀ خدا در آن بود، ظاهر گشت. سپس رعد و برق شد و آسامن غرید و تگرگ و زلزله پدید آمد. شیپور هفتم: )2 )رؤیای زن 12 پس از آن، منظرۀ عجیبی در آسامن دیده شد که از پیشآمد مهمی خرب میداد: زنی را دیدم که آفتاب را مانند لباس به تن کرده بود و در زیر پاهایش ماه قرار داشت و بر رسش تاجی با دوازده ستاره بود. ﴿2 ﴾زن، آبسنت بود و از درد زایامن مینالید و برای زاییدن دقیقه شامری میکرد. شیپور هفتم: )3 )اژدها، دشمن زن آبسنت ﴿3 ﴾ناگهان، اژدهای رسخی ظاهر شد که هفت رس، هفت تاج، و ده شاخ داشت. ﴿4 ﴾او با دمش یک سوم ستارگان را بدنبال خود کشید و بر زمین ریخت. اژدها در مقابل زن که در حال زاییدن بود، ایستاد تا نوزاد او را ببلعد. ﴿5 ﴾زن پرسی زایید. این پرس با قدرتی مستحکم بر متام قومها حکومت خواهد کرد. پس وقتی پرس به دنیا آمد، او را به سوی خدا و تخت او باال بردند. ﴿6 ﴾اما مادرش به بیابان فرار کرد. خدا آنجا را برای او آماده کرده بود تا به مدت هزار و دویست و شصت روز از او مراقبت کنند. جنگ در آسامن ﴿7 ﴾سپس در آسامن جنگی روی داد. میکائیل و فرشتگان زیر فرمان او با اژدها و فرشتگان خبیث او جنگیدند. ﴿8 ﴾اژدها شکست خورد و همراه فرشتگانش از آسامن رانده شد. ﴿9 ﴾بلی، این اژدهای بزرگ، یعنی آن مار قدیمی که اسمش ابلیس یا شیطان است و هامن کسی است که متام مردم دنیا را فریب میدهد، با متام دار و دستهاش بر زمین افکنده شد. اعالم پیروزی آسامن ﴿10 ﴾آنگاه در آسامن صدایی بلند شنیدم که اعالم میکرد: »زمان نجات و قدرت و سلطنت خدا و حکومت بر حق "مسیح" او رسیده است! چون مدعی برادران ما که روز و شب در پیشگاه خدای ما به برادران ما تهمت میزد، سقوط کرد. ﴿11 ﴾برادران ما با خون "بره" و با بیان حقیقت، او را رسکوب کردند. ایشان جانشان را دریغ نداشتند بلکه آن را در راه خدمت خدا نثار کردند. ﴿12 ﴾پس ای آسامنها شادی کنید! ای ساکنان آسامن شاد باشید! اما وای به روزگار شام ای اهالی زمین، زیرا شیطان با خشم زیاد به رساغ شام آمده است، زیرا میداند که فرصت زیادی ندارد.« دشمنی اژدها با زن ﴿13 ﴾چون اژدها دید که به زمین افتاده است، دست آزار به سوی زنی که پرس را زاییده بود دراز کرد. ﴿14 ﴾اما به زن دو بال عقاب بزرگ دادند تا به بیابان پرواز کند، و در آنجا سه سال و نیم از گزند مار که هامن اژدهاست، در امان باشد. ﴿15 ﴾ناگاه از دهان مار، سیل آب به سوی زن جاری شد تا او را در کام خود فرو برد. ﴿16 ﴾اما زمین به یاری زن شتافت و دهان باز کرد و سیل را فرو برد! آنگاه اژدها به زن خشم گرفت و رفت تا با بقیۀ فرزندان او بجنگد. فرزندان آن زن هامن کسانی هستند که فرمان خدا را اطاعت میکنند و به حقیقتی که به وسیلۀ عیسی آشکار شده، پایبند میباشند. پس اژدها به کنار دریا رسید و در آنجا به انتظار نشست. جانوری از دریا 13 در این هنگام جانور عجیبی را در رؤیا دیدم که از دریا باال میآمد. این جانور هفت رس داشت و ده شاخ. روی هر شاخ او یک تاج بود و روی هر رس او نام کفرآمیزی نوشته شده بود. ﴿2 ﴾این جانور شبیه پلنگ بود اما پاهایش مانند پاهای خرس و دهانش مانند دهان شیر بود. اژدها تاج و تخت و قدرت و اختیارات خود را به او بخشید. ﴿3 ﴾یکی از رسهایش را دیدم که زخم کشندهای برداشته بود، ولی خود به خود خوب شد! آنگاه متام مردم دنیا از این معجزه غرق در حیرت شدند و جانور را با ترس و احرتام پیروی کردند. ﴿4 ﴾آنان اژدها را که چنین قدرتی به آن جانور داده بود، ستایش کردند. جانور را نیز پرستش کرده، گفتند: »کیست به بزرگی او؟ که میتواند با او بجنگد؟!« ﴿5 ﴾سپس اژدها آن جانور را تحریک کرد تا به گزافهگویی بپردازد، و به او اختیار داد تا امور دنیا را به مدت چهل و دو ماه به دست بگیرد. ﴿6 ﴾در متام این مدت، به اسم خدا و خانۀ خدا و متام کسانی که در آسامنند کفر میگفت. ﴿7 ﴾اژدها به او قدرت داد تا با خلق خدا جنگیده، ایشان را شکست دهد و بر متام قومها و قبیلهها از هر زبان و نژاد دنیا حکومت کند؛ ﴿8 ﴾همۀ مردم دنیا نیز او را پرستش خواهند کرد. اما کسانی که نامشان از آغاز آفرینش، در دفرت زندگان که متعلق به بره است، نوشته شده، او را پرستش نخواهند منود. ﴿9 ﴾هر که میتواند گوش دهد، به دقت گوش کند: ﴿10 ﴾از خلق خدا هر که قرار است زندانی شود، زندانی خواهد شد، و هر که قرار است با شمشیر کشته شود، کشته خواهد شد. ولی دلرسد نشوید، چون این فرصتی است تا صرب و ایامنتان را در عمل نشان دهید.  جانوری از زمین ﴿11 ﴾سپس جانور عجیب دیگری دیدم که از داخل زمین بیرون آمد. این جانور دو شاخ داشت، مانند شاخهای بره، و صدای وحشتناکش مثل صدای اژدها بود. ﴿12 ﴾او متام قدرت آن جانور اول را که از زخم کشندۀ خود خوب شده بود، به کار میگرفت و از متام دنیا میخواست که جانور اول را بپرستند. ﴿13 ﴾او پیش چشامن همه دست به معجزات باور نکردنی میزد و از آسامن آتش به زمین میآورد! ﴿14 ﴾او در حضور جانور اول قدرت مییافت تا این کارهای عجیب را انجام داده، مردم دنیا را فریب دهد و ایشان را وادار سازد مجسمۀ بزرگی از جانور اول بسازند، هامن جانوری که از زخم شمشیر جان سامل بدر برده بود. ﴿15 ﴾حتی او توانست به آن مجسمه جان ببخشد تا بتواند سخن گوید، و همۀ کسانی که او را منیپرستند، به مرگ محکوم کند. ﴿16 ﴾از این گذشته، بزرگ و کوچک، فقیر و غنی، برده و آزاد را وادار کرد تا عالمت مخصوص را بر روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند. ﴿17 ﴾و هیچکس منیتوانست شغلی به دست آورد تا چیزی بخرد مگر این که عالمت مخصوص این جانور، یعنی اسم یا عدد او را بر خود داشته باشد. ﴿18 ﴾این خود معامیی است و هر که باهوش باشد میتواند عدد جانور را محاسبه کند. این عدد، اسم یک انسان است و مقدار عددی حروف اسم او به 666 میرسد. بره و آزادشدگان 14 آنگاه بره را دیدم که در اورشلیم بر کوه صهیون ایستاده است. همراه او صد و چهل و چهار هزار نفر بودند که بر پیشانیشان نام او و نام پدر او نوشته شده بود. ﴿2 ﴾آنگاه، صدایی از آسامن شنیدم که مانند ریزش آبشار و غرش رعد بود، اما در عین حال به نغمۀ چنگنوازان نیز شباهت داشت. ﴿3 ﴾این گروه، در برابر تخت خدا و در مقابل آن چهار موجود زنده و بیست و چهار رهرب روحانی رسودی تازه میخواندند. این رسود را کسی منیتوانست بخواند،مگر آن صد و چهل و چهار هزار نفر که از متام دنیا بازخرید و آزاد شده بودند. ﴿4 ﴾زیرا خود را با گناهان این دنیا آلوده نکردهاند، بلکه مثل باکره پاک هستند و هر جا بره میرود، او را دنبال میکنند. این اشخاص از بین مردم خریداری شدهاند تا به عنوان هدیۀ مقدس به خدا و بره تقدیم شوند. ﴿5 ﴾ایشان پاک و بیعیب هستند و حتی یک دروغ از دهانشان خارج نشده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد