حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

ستاره-کبوتر


در سنت مسیحی ، ستاره درخشان در شب نماد آرزوی روح برای رستگاری است ، به این معنی که هدایت و حکمت الهی فقط از آسمان است ، نه از حدود زمینی. کتاب مقدس از مسیح به عنوان ستاره صبح صحبت می کند. ستاره بیت لحم راز تولد عیسی را برای مجوس فاش کرد و راه را به بیت لحم نشان داد. ستاره متقارن شش پر با مریم مقدس ("ستاره دریایی") مرتبط است. وقتی ماری به عنوان ملکه آسمان به تصویر کشیده می شود ، تاجی از 12 ستاره روی سرش نشان داده می شود که نماد 12 رسول است.

--------------

در سنت مسیحی ، کبوتر به معنای پاکی ، سادگی و کفاره گناهان است. کبوتر نماد روح القدس ، یکی از hypostases تثلیث مقدس در کنار خدای پدر و خدای پسر (عیسی مسیح) است. به عنوان نمادی از روح القدس ، کبوتر در نقاشی هایی که غسل \u200b\u200bتعمید مسیح را نشان می دهد ، وجود دارد که نشان دهنده ذات الهی او است. پس از تعمید کلوویس ، که در قرن پنجم بر فرانک ها حکومت می کرد ، تصویری از یک کبوتر ساخته شده از طلا در تعمیدگاه کلیسای جامع ریمز آویخته شد. هنگامی که نوبت به شهادت می رسد ، کبوتر به این معنی است که روح القدس با صبر لازم برای تحمل رنج به شهید پاداش می دهد. علاوه بر این ، کبوتر نمادی از کلیسایی است که روح القدس از طریق آن بر روی زمین کار می کند. تصویر یک کبوتر که شاخه زیتون را حمل می کند ، اگر بر روی یک حصار یا یک بنای یادبود قرار گرفته باشد ، برای روح رها شده به معنای آرامش است. این نماد از افسانه نوح و طوفان بزرگ گرفته شده است ، که در مورد کبوتی صحبت می کند که شاخه زیتون را به نوح آورد - شواهدی که نشان می دهد سیل تمام شده است.

قلب مقدس


قلب مقدس

قلب مقدس نمادی از قلب فیزیکی مسیح و عشق الهی او به تمام بشریت است. در هنر مسیحی ، او به صورت قلبی که با آتش الهی شعله ور است ، با زخم خونین ناشی از ضربه نیزه شکافته شده و با تاج خار احاطه شده است ، به تصویر کشیده شده است. زخمها و تاج خارها نماد مصلوب شدن مسیح و فداکاری او برای نجات بشریت است و شعله اطراف آن به معنای شعله تحول آفرین عشق است. پرستش قلب مقدس در کلیسای کاتولیک روم وجود دارد.

این نماد در اصل شامل سه حرف از هجی یونانی نام عیسی - iota ، این و سیگما بود که در قرون وسطی با حروف لاتین جایگزین شد. سنت ایگناتیوس از لویولا از مونوگرام IHS به عنوان آرم سفارش یهودیت استفاده کرد. در زمان ما ، این نماد ویفر مقدس است. اشعه های خورشید در اطراف آنها به معنای یک هیولا است - یک ظرف تزئین شده که یک ویفر بر روی آن آورده می شود. نمادهای خورشیدی ممکن است قبلاً ، در طول مراسم رومی استفاده شده باشد. تفسیر دیگر این است که IHS مخفف عبارت لاتین Iesus Hominum Salvator (عیسی - ناجی بشریت) است.

مکاشفه عهد جدید یوحنا


دو شاهد خدا 11 به من یک چوب اندازهگیری دادند و گفتند: »برو و قسمت داخلی عبادتگاه و همچنین قربانگاهی را که در آنست اندازه بگیر، و بعد کسانی را که در آن عبادتگاه پرستش میکنند، بشامر. ﴿2 ﴾اما محوطۀ بیرونی را اندازه نگیر زیرا به سایر قومها واگذار شده است؛ ایشان به مدت چهل و دو ماه »شهر مقدس« را پایامل خواهند کرد. ﴿3 ﴾اما من دو شاهد خود را خواهم فرستاد و به آنان قدرت خواهم داد تا پالس پوشیده، برای مدت هزار و دویست و شصت روز پیغام مرا به گوش مردم برسانند.« ﴿4 ﴾این دو شاهد هامن دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای متام زمین میایستند. ﴿5 ﴾هر که بخواهد به ایشان اذیت و آزاری برساند، با آتشی که از دهانشان بیرون میآید، نابود خواهد شد. ﴿6 ﴾ایشان، در این سه سال و نیم که پیغام خدا را به مردم اعالم میکنند، قدرت خواهند داشت هرگاه که بخواهند، مانع بارش باران گردند، چشمههای آب را به خون تبدیل کنند و جهان را به بالیای گوناگون دچار سازند.ظهور جانور عجیب ﴿7 ﴾وقتی آن دو نفر دورۀ سه سال و نیمۀ شهادت خود را به پایان برسانند، آن جانور عجیب که از چاه بیانتها بیرون میآید، به ایشان اعالن جنگ خواهد داد و ایشان را شکست داده، خواهد کشت. ﴿8 ﴾و ﴿9 ﴾اجساد آنان نیز سه روز و نیم در خیابانهای »شهر بزرگ« به منایش گذاشته خواهد شد. این شهر از نظر ظلم و فساد شبیه سدوم و مرص است و جایی است که خداوند ایشان نیز بر روی صلیب کشته شد. در این مدت، به کسی اجازه داده منیشود جنازۀ ایشان را دفن کند، و مردم از قومهای مختلف آنها را متاشا خواهند کرد. ﴿10 ﴾در رسارس دنیا، همه برای مرگ این دو سخنگوی خدا که اینقدر مردم را به تنگ آورده بودند، به جشن و پایکوبی خواهند پرداخت و برای یکدیگر هدیه خواهند فرستاد. ﴿11 ﴾اما پس از سه روز و نیم، روح حیاتبخش از جانب خدا وارد جسم آن دو خواهد شد و ایشان بر پایهای خود خواهند ایستاد. با دیدن این صحنه، همه دچار وحشتی هولناک خواهند شد، ﴿12 ﴾و صدایی از آسامن خواهند شنید که به آن دو میگوید: »به اینجا باال بیایید!« آنگاه ایشان در برابر چشامن حیرتزدۀ دشمنان، بر ابرها به آسامن باال خواهند رفت. ﴿13 ﴾در هامن لحظه، زلزلۀ شدیدی رخ خواهد داد که یک دهم شهر را با خاک یکسان خواهد کرد و هفت هزار نفر کشته خواهند شد. آنگاه کسانی که زنده ماندهاند، از ترس، خدای آسامن را پرستش خواهند کرد. شیپور هفتم: )1 )پرستش در آسامن ﴿14 ﴾دو بال گذشت. بالی سوم بزودی از راه خواهد رسید. ﴿15 ﴾درست در همین هنگام که فرشتۀ هفتم شیپور خود را به صدا درآورد، از آسامن صداهای بلندی به گوش رسید که میگفتند: » ِ سلطنت جهان از آن خداوند ما و مسیح او شد و او تا ابد سلطان است.« ﴿16 ﴾آنگاه بیست و چهار رهرب روحانی که در حضور خدا بر تختهای خود نشسته بودند، روی بر زمین نهاده، او را سجده کردند، ﴿17 ﴾و گفتند: »ای خداوند، خدای توانا و بیهمتا که هستی و بودی، تو را سپاس میگوییم که قدرت عظیم خود را به دست گرفته و سلطنت را رشوع کردهای. ﴿18 ﴾قومها بر تو خشمناک بودند، اما اکنون تویی که باید بر آنان خشمناک شوی. اینک وقت آن است که مردگان را داوری منایی و به خدمتگزارانت یعنی پیامربان، ایامنداران و کسانی که به نام تو احرتام میگذارند، از کوچک و بزرگ پاداش دهی. اینک وقت آن است که همۀ کسانی را که دنیا را به نابودی کشاندهاند، نابود سازی.« ﴿19 ﴾آنگاه خانۀ خدا در آسامن گشوده شد و صندوقی که عهدنامۀ خدا در آن بود، ظاهر گشت. سپس رعد و برق شد و آسامن غرید و تگرگ و زلزله پدید آمد. شیپور هفتم: )2 )رؤیای زن 12 پس از آن، منظرۀ عجیبی در آسامن دیده شد که از پیشآمد مهمی خرب میداد: زنی را دیدم که آفتاب را مانند لباس به تن کرده بود و در زیر پاهایش ماه قرار داشت و بر رسش تاجی با دوازده ستاره بود. ﴿2 ﴾زن، آبسنت بود و از درد زایامن مینالید و برای زاییدن دقیقه شامری میکرد. شیپور هفتم: )3 )اژدها، دشمن زن آبسنت ﴿3 ﴾ناگهان، اژدهای رسخی ظاهر شد که هفت رس، هفت تاج، و ده شاخ داشت. ﴿4 ﴾او با دمش یک سوم ستارگان را بدنبال خود کشید و بر زمین ریخت. اژدها در مقابل زن که در حال زاییدن بود، ایستاد تا نوزاد او را ببلعد. ﴿5 ﴾زن پرسی زایید. این پرس با قدرتی مستحکم بر متام قومها حکومت خواهد کرد. پس وقتی پرس به دنیا آمد، او را به سوی خدا و تخت او باال بردند. ﴿6 ﴾اما مادرش به بیابان فرار کرد. خدا آنجا را برای او آماده کرده بود تا به مدت هزار و دویست و شصت روز از او مراقبت کنند. جنگ در آسامن ﴿7 ﴾سپس در آسامن جنگی روی داد. میکائیل و فرشتگان زیر فرمان او با اژدها و فرشتگان خبیث او جنگیدند. ﴿8 ﴾اژدها شکست خورد و همراه فرشتگانش از آسامن رانده شد. ﴿9 ﴾بلی، این اژدهای بزرگ، یعنی آن مار قدیمی که اسمش ابلیس یا شیطان است و هامن کسی است که متام مردم دنیا را فریب میدهد، با متام دار و دستهاش بر زمین افکنده شد. اعالم پیروزی آسامن ﴿10 ﴾آنگاه در آسامن صدایی بلند شنیدم که اعالم میکرد: »زمان نجات و قدرت و سلطنت خدا و حکومت بر حق "مسیح" او رسیده است! چون مدعی برادران ما که روز و شب در پیشگاه خدای ما به برادران ما تهمت میزد، سقوط کرد. ﴿11 ﴾برادران ما با خون "بره" و با بیان حقیقت، او را رسکوب کردند. ایشان جانشان را دریغ نداشتند بلکه آن را در راه خدمت خدا نثار کردند. ﴿12 ﴾پس ای آسامنها شادی کنید! ای ساکنان آسامن شاد باشید! اما وای به روزگار شام ای اهالی زمین، زیرا شیطان با خشم زیاد به رساغ شام آمده است، زیرا میداند که فرصت زیادی ندارد.« دشمنی اژدها با زن ﴿13 ﴾چون اژدها دید که به زمین افتاده است، دست آزار به سوی زنی که پرس را زاییده بود دراز کرد. ﴿14 ﴾اما به زن دو بال عقاب بزرگ دادند تا به بیابان پرواز کند، و در آنجا سه سال و نیم از گزند مار که هامن اژدهاست، در امان باشد. ﴿15 ﴾ناگاه از دهان مار، سیل آب به سوی زن جاری شد تا او را در کام خود فرو برد. ﴿16 ﴾اما زمین به یاری زن شتافت و دهان باز کرد و سیل را فرو برد! آنگاه اژدها به زن خشم گرفت و رفت تا با بقیۀ فرزندان او بجنگد. فرزندان آن زن هامن کسانی هستند که فرمان خدا را اطاعت میکنند و به حقیقتی که به وسیلۀ عیسی آشکار شده، پایبند میباشند. پس اژدها به کنار دریا رسید و در آنجا به انتظار نشست. جانوری از دریا 13 در این هنگام جانور عجیبی را در رؤیا دیدم که از دریا باال میآمد. این جانور هفت رس داشت و ده شاخ. روی هر شاخ او یک تاج بود و روی هر رس او نام کفرآمیزی نوشته شده بود. ﴿2 ﴾این جانور شبیه پلنگ بود اما پاهایش مانند پاهای خرس و دهانش مانند دهان شیر بود. اژدها تاج و تخت و قدرت و اختیارات خود را به او بخشید. ﴿3 ﴾یکی از رسهایش را دیدم که زخم کشندهای برداشته بود، ولی خود به خود خوب شد! آنگاه متام مردم دنیا از این معجزه غرق در حیرت شدند و جانور را با ترس و احرتام پیروی کردند. ﴿4 ﴾آنان اژدها را که چنین قدرتی به آن جانور داده بود، ستایش کردند. جانور را نیز پرستش کرده، گفتند: »کیست به بزرگی او؟ که میتواند با او بجنگد؟!« ﴿5 ﴾سپس اژدها آن جانور را تحریک کرد تا به گزافهگویی بپردازد، و به او اختیار داد تا امور دنیا را به مدت چهل و دو ماه به دست بگیرد. ﴿6 ﴾در متام این مدت، به اسم خدا و خانۀ خدا و متام کسانی که در آسامنند کفر میگفت. ﴿7 ﴾اژدها به او قدرت داد تا با خلق خدا جنگیده، ایشان را شکست دهد و بر متام قومها و قبیلهها از هر زبان و نژاد دنیا حکومت کند؛ ﴿8 ﴾همۀ مردم دنیا نیز او را پرستش خواهند کرد. اما کسانی که نامشان از آغاز آفرینش، در دفرت زندگان که متعلق به بره است، نوشته شده، او را پرستش نخواهند منود. ﴿9 ﴾هر که میتواند گوش دهد، به دقت گوش کند: ﴿10 ﴾از خلق خدا هر که قرار است زندانی شود، زندانی خواهد شد، و هر که قرار است با شمشیر کشته شود، کشته خواهد شد. ولی دلرسد نشوید، چون این فرصتی است تا صرب و ایامنتان را در عمل نشان دهید.  جانوری از زمین ﴿11 ﴾سپس جانور عجیب دیگری دیدم که از داخل زمین بیرون آمد. این جانور دو شاخ داشت، مانند شاخهای بره، و صدای وحشتناکش مثل صدای اژدها بود. ﴿12 ﴾او متام قدرت آن جانور اول را که از زخم کشندۀ خود خوب شده بود، به کار میگرفت و از متام دنیا میخواست که جانور اول را بپرستند. ﴿13 ﴾او پیش چشامن همه دست به معجزات باور نکردنی میزد و از آسامن آتش به زمین میآورد! ﴿14 ﴾او در حضور جانور اول قدرت مییافت تا این کارهای عجیب را انجام داده، مردم دنیا را فریب دهد و ایشان را وادار سازد مجسمۀ بزرگی از جانور اول بسازند، هامن جانوری که از زخم شمشیر جان سامل بدر برده بود. ﴿15 ﴾حتی او توانست به آن مجسمه جان ببخشد تا بتواند سخن گوید، و همۀ کسانی که او را منیپرستند، به مرگ محکوم کند. ﴿16 ﴾از این گذشته، بزرگ و کوچک، فقیر و غنی، برده و آزاد را وادار کرد تا عالمت مخصوص را بر روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند. ﴿17 ﴾و هیچکس منیتوانست شغلی به دست آورد تا چیزی بخرد مگر این که عالمت مخصوص این جانور، یعنی اسم یا عدد او را بر خود داشته باشد. ﴿18 ﴾این خود معامیی است و هر که باهوش باشد میتواند عدد جانور را محاسبه کند. این عدد، اسم یک انسان است و مقدار عددی حروف اسم او به 666 میرسد. بره و آزادشدگان 14 آنگاه بره را دیدم که در اورشلیم بر کوه صهیون ایستاده است. همراه او صد و چهل و چهار هزار نفر بودند که بر پیشانیشان نام او و نام پدر او نوشته شده بود. ﴿2 ﴾آنگاه، صدایی از آسامن شنیدم که مانند ریزش آبشار و غرش رعد بود، اما در عین حال به نغمۀ چنگنوازان نیز شباهت داشت. ﴿3 ﴾این گروه، در برابر تخت خدا و در مقابل آن چهار موجود زنده و بیست و چهار رهرب روحانی رسودی تازه میخواندند. این رسود را کسی منیتوانست بخواند،مگر آن صد و چهل و چهار هزار نفر که از متام دنیا بازخرید و آزاد شده بودند. ﴿4 ﴾زیرا خود را با گناهان این دنیا آلوده نکردهاند، بلکه مثل باکره پاک هستند و هر جا بره میرود، او را دنبال میکنند. این اشخاص از بین مردم خریداری شدهاند تا به عنوان هدیۀ مقدس به خدا و بره تقدیم شوند. ﴿5 ﴾ایشان پاک و بیعیب هستند و حتی یک دروغ از دهانشان خارج نشده است.

مکاشفه عهد جدید یوحنا


فرشتۀ حامل پیام انجیل ﴿6 ﴾در این هنگام، فرشتۀ دیگری را دیدم که در وسط آسامن پرواز میکرد و پیغام شاد انجیل جاودانی را برای اهالی زمین میبرد تا به گوش هر قوم و قبیله، از هر زبان و نژاد برساند. ﴿7 ﴾فرشته با صدای بلند میگفت: »خدا را احرتام و متجید کنید، زیرا وقت آن رسیده است که مردم را داوری کند. او را بپرستید که آسامن و زمین و دریا و چشمهها را آفریده است.« فرشتۀ ویرانی ﴿8 ﴾سپس فرشتۀ دیگری را دیدم که به دنبال او آمد و گفت: » ِ بابل، آن شهر بزرگ ویران شد، زیرا متام قومهای دنیا را فاسد میکرد و آنها را وا میداشت از رشاب فساد و هرزگی او مست شوند.« فرشتۀ داوری ﴿9 ﴾سپس فرشتۀ سوم آمد و فریاد زد: »کسانی که آن جانور و مجسمهاش را بپرستند و عالمت مخصوص او را بر پیشانی یا دست خود بگذارند، ﴿10 ﴾جام غضب و مکافات خدا را که در آن هیچ تخفیف و استثنائی نیست، خواهند نوشید

و در حضور فرشتگان مقدس و »بره«، در شعلههای آتش عذاب خواهند کشید. ﴿11 ﴾دود آتشی که ایشان را عذاب میدهد تا ابد باال میرود، بطوری که شب و روز آسایش نخواهند داشت، زیرا آن جانور و مجسمهاش را پرستیدند و عالمت اسم او را بر بردن خود گذاشتند. ﴿12 ﴾پس بگذارید خلق خدا ناامید نشوند و هرگونه آزار و اذیت را تحمل کرده، دستورهای خدا را اطاعت منایند و ایامن خود را به عیسی نگاه دارند.« پاداش شهدا ﴿13 ﴾آنگاه، صدایی از آسامن شنیدم که به من میگفت: »این را بنویس: خوشا بحال کسانی که در راه مسیح شهید شدهاند. زیرا روح خدا میگوید: حاال دیگر از متام دردها آسوده میشوند، و به خاطر کارهای خوبی که کردهاند پاداش میگیرند.« زمین آمادۀ داوری است ﴿14 ﴾سپس همینطور که نگاه میکردم، ابری سفید دیدم که یک نفر شبیه انسان ّ بر آن نشسته است. بر رس او، تاجی زرین و در دستش داس تیزی به چشم میخورد. ﴿15 ﴾فرشتۀ دیگری از درگاه خداوند آمد و به کسی که بر ابر نشسته بود، با صدای بلند گفت: »داس را به کار بینداز و درو کن، چون وقت درو است و محصول زمین رسیده است.« ﴿16 ﴾پس او که بر ابر نشسته بود، داس خود را به کار انداخت و محصول زمین درو شد. ﴿17 ﴾پس از آن، فرشتۀ دیگری از درگاه خداوند، در آسامن، رس رسید. او نیز داس تیزی در دست داشت. ﴿18 ﴾درست در همین وقت، فرشتهای دیگر از قربانگاه بیرون آمد که قدرت و اختیار آتش در دست او بود. او به فرشتهای که داس در دست داشت گفت: »حاال داست را به کار انداز تا خوشهها را از تاک زمین بچینی، چون انگورهایش رسیده و برای داوری آماده شده است.« ﴿19 ﴾پس آن فرشته، زمین را با داسش درو کرد و انگورها را در ظرف بزرگ غضب خدا ریخت

﴿20 ﴾انگورها را در داخل آن ظرف که در خارج شهر بود، با پا آنقدر فرشدند تا رودی از خون جاری شد که طولش 1600 تیر پرتاب بود و ارتفاعش به دهنۀ یک اسب میرسید. هفت بالی آخر 15 در آسامن عالمت عجیب دیگری دیدم که از پیشآمد مهمی خرب میداد: هفت فرشته، هفت بالی آخر را نگاه داشته بودند که بر زمین بریزند، تا رسانجام خشم و غضب خدا فروکش کند. ﴿2 ﴾سپس، در برابر خود چیزی شبیه دریای آتش و بلور دیدم که موج میزد. در کنار دریا کسانی ایستاده بودند که بر آن جانور خبیث و مجسمهاش و بر آن عالمت و عددش پیروز شده بودند. همۀ آنان چنگهایی در دست داشتند که خدا به ایشان داده بود، ﴿3 ﴾و ﴿4 ﴾و رسود »موسی«، خدمتگزار خدا و رسود »بره« را میخواندند، و میگفتند: »بزرگ و با شکوه است کارهای تو، ای خدای بیهمتا! حق و عدل است راههای تو، ای پادشاه قومها! ای خداوند، کیست که از تو نرتسد؟ کیست که نام تو را حرمت ندارد؟ زیرا تنها تو پاکی. همۀ قومها خواهند آمد و در پیشگاه تو پرستش خواهند کرد، زیرا کارهای خوب تو را میبینند.« ﴿5 ﴾سپس، نگاه کردم و مقدسترین جایگاه حضور خدا را در آسامن دیدم که به روی همه کامالً باز بود. ﴿6 ﴾آن هفت فرشته که هفت بال را نگاه داشته بودند تا بر زمین بریزند، از حضور

خدا بیرون آمدند. ایشان لباس سفید بیلکهای بر تن داشتند که از کتان پاک بود، و دور سینهشان نیز کمربندی طالیی بسته بودند. ﴿7 ﴾یکی از آن چهار موجود ّ زنده، به هر یک از فرشتگان، جامی زرین داد که پر از غضب خدای زندۀ ابدی بود. ﴿8 ﴾در همین وقت، جایگاه مقدس از دود قدرت و جالل خدا پر شد، به طوری که دیگر کسی منیتوانست داخل شود، تا این که آن هفت فرشته، هفت بال را ریختند و متام کردند. 16 آنگاه از جایگاه مقدس صدایی بلند شنیدم که به آن هفت فرشته میگفت: »بروید و هفت جام غضب خدا را بر زمین خالی کنید.« جام اول: زخم ﴿2 ﴾پس فرشتۀ اول بیرون رفت و وقتی جام خود را بر زمین خالی کرد، در بدن کسانی که نشان آن جانور خبیث را داشتند و مجسمهاش را پرستش میکردند، زخمهایی دردناک و وحشتناک بوجود آمد. جام دوم: مرگ در دریا ﴿3 ﴾فرشتۀ دوم جامش را در دریا ریخت و آب دریا مثل خون مرده شد، و متام جانوران دریایی مردند.

جام سوم: آب، خون میشود ﴿4 ﴾سپس فرشتۀ سوم جام خود را بر رودخانهها و چشمهها ریخت و آب آنها به خون تبدیل شد. ﴿5 ﴾آنگاه شنیدم که این فرشته که فرشتۀ آبها بود، میگفت: »ای خدای پاک که هستی و بودی، این مردم سزاوار چنین مجازاتی هستند، ﴿6 ﴾زیرا خلق تو و انبیا را کشتند و زمین را با خونشان رنگین ساختند. حال، زمان آن است که خون ایشان را بریزی، چون حقشان است.« ﴿7 ﴾آنگاه صدایی از قربانگاه شنیدم که میگفت: »بلی ای خداوند، ای خدای توانا، تو از روی حق و عدل داوری و مجازات میکنی.« جام چهارم: حرارت سوزان ﴿8 ﴾سپس فرشتۀ چهارم جامش را روی خورشید خالی کرد تا خورشید با آتش خود همه را بسوزاند. ﴿9 ﴾پس همه از آن حرارت شدید سوختند. اما به جای این که از افکار و رفتار بد خود دست بکشند و خدا را جالل دهند، بسبب این بالها به او کفر میگفتند. جام پنجم: بالی تاریکی ﴿10 ﴾فرشتۀ پنجم جامش را بر تخت آن جاندار خبیث ریخت، به طوری که تاج و تخت او در تاریکی فرو رفت، و دار و دستۀ او از شدت درد، لبهای خود را میگزیدند. ﴿11 ﴾ایشان نیز از درد زخمهای خود، به خدای آسامن کفر گفتند و از رفتار بد خود دست نکشیدند.

جام ششم: رودخانۀ بزرگ خشک میشود ﴿12 ﴾فرشتۀ ششم جامش را بر رودخانۀ بزرگ فرات خالی کرد و آب رودخانه خشک شد، به طوری که پادشاهان مرشق زمین توانستند نیروهای خود را بدون برخورد با مانع بسوی غرب بربند. ﴿13 ﴾در این هنگام، دیدم که سه روح ناپاک به شکل قورباغه، از دهان اژدها و آن جاندار خبیث و پیامرب دروغین بیرون آمدند. ﴿14 ﴾این روحهای ناپاک که میتوانند معجزه نیز بکنند، به رساغ متام فرمانروایان جهان رفتند تا در آن روز عظیم داوری خدا، آنها را به ضد خداوند وارد جنگ کنند. ﴿15 ﴾حال توجه کنید که عیسی مسیح چه میگوید: »مانند دزد، زمانی که منتظر نیستید میآیم! خوشا بحال کسی که برای بازگشت من آماده است و لباس خود را نگاه میدارد مبادا برهنه راه رود و رسوا شود.« ﴿16 ﴾آنگاه متام لشکرهای جهان را در محلی گرد آوردند که به زبان عربی آن را »حارمجدون« )یعنی »کوه مجدو«( مینامند. جام هفتم: خرابیهایی از هوا ﴿17 ﴾فرشتۀ هفتم نیز جامش را در هوا خالی کرد. آنگاه از تخت، از جایگاه مقدس آسامن، صدایی بلند شنیدم که میگفت: »همه چیز به پایان رسید!« ﴿18 ﴾در آن هنگام، چنان رعد و برق و زمین لرزۀ شدیدی شد که در تاریخ برش سابقه نداشت. ﴿19 ﴾ ِ شهر بزرگ بابل نیز سه قسمت گردید و سایر شهرهای دنیا هم به صورت تودههای پارهسنگ درآمدند. به این ترتیب خدا از گناهان بابل چشمپوشی نکرد، بلکه جام غضب خود را تا آخرین قطره، به او نوشانید؛ ﴿20 ﴾جزیرهها ناپدید و کوهها زیرورو شدند؛ ﴿21 ﴾تگرگ وحشتناکی بر رس مردم بارید، تگرگی که هر دانۀ آن پنجاه کیلو بود! و مردم برای این بالی وحشتناک به خدا کفر و ناسزا گفتند.

رؤیای فاحشۀ معروف دنیا 17 آنگاه یکی از آن هفت فرشته که بالها را بر روی زمین ریخته بود، نزد من آمد و گفت: »همراه من بیا تا به تو نشان دهم که بر رس آن فاحشۀ معروف که بر آبهای دنیا نشسته است، چه خواهد آمد، ﴿2 ﴾زیرا پادشاهان دنیا با او زنا کردهاند و مردم دنیا از رشاب زنای او رسمست شدهاند.« ﴿3 ﴾روح خدا مرا در خود فرو گرفت و فرشته مرا به بیابان برد. در آنجا زنی را دیدم که بر روی یک حیوان رسخ رنگ نشسته بود. حیوان هفت رس و دو شاخ داشت، و بر روی بدنش، شعارهای کفرآمیزی نسبت به خدا نوشته شده بود. ﴿4 ﴾لباس زن، رسخ و ارغوانی، و جواهرات او از طال و سنگهای قیمتی و مروارید بود و در دستش یک جام طالیی داشت که پر بود از فساد و زنا. ﴿5 ﴾بر پیشانی او این اسم مرموز نوشته شده بود: »بابل بزرگ، مادر فاحشهها و فساد دنیا.«

رشح رؤیا ﴿6 ﴾در این لحظه، متوجه شدم که آن زن مست است؛ او رسمست از خون خلق خدا و شهدای عیسی بود. من با ترس و وحشت به او خیره شدم. ﴿7 ﴾فرشته پرسید: »چرا متعجب شدی؟ من به تو خواهم گفت که این زن کیست و آن حیوان که این زن سوارش شده، چه کسی است. ﴿8 ﴾زمانی در بدن آن حیوان، رمقی بود، ولی حاال دیگر نیست. با وجود این، از چاه بیانتها به زودی باال میآید و در فنای ابدی فرو خواهد رفت. مردم دنیا، غیر از کسانی که اسمشان در دفرت زندگان نوشته شده بود، وقتی حیوان پس از مرگ، دوباره ظاهر شود، مات و مبهوت خواهند ماند. ﴿9« ﴾حاال خوب فکر کن! هفت رس او، نشانۀ شهرهای مخصوصی است که روی هفت تپه ساخته شدهاند، و این زن در آنجا خانه دارد. ﴿10 ﴾همچنین، نشانۀ هفت پادشاه هستند که پنج تن از آنان از بین رفتهاند، ششمی فعالً سلطنت میکند و هفتمی نیز به زودی میآید، اما زیاد دوام نخواهد آورد. ﴿11 ﴾آن حیوان

رسخ رنگ که مرد، پادشاه هشتم است که قبالً بعنوان یکی از آن هفت پادشاه سلطنت میکرد. بعد از دورۀ دوم سلطنتش، او نیز فنا میشود. ﴿12 ﴾ده شاخ او، نشانۀ ده پادشاه است که هنوز به قدرت نرسیدهاند ولی برای مدت کوتاهی به پادشاهی رسیده، با او سلطنت خواهند کرد. ﴿13 ﴾همگی ایشان، با هم پیامنی را امضا خواهند کرد که به موجب آن، قدرت و اختیارات خود را به آن حیوان واگذار میمنایند، ﴿14 ﴾و با هم به جنگ »بره« خواهند رفت، اما از او شکست خواهند خورد، زیرا »بره« رسور رسوران و شاه شاهان است و خلق او فراخواندگان و برگزیدگان و وفاداران او میباشند.« ﴿15 ﴾سپس به من گفت: »آبهایی که آن زن روی آنها نشسته است، نشانۀ گروههای مختلف مردم از هر نژاد و قوم است. ﴿16« ﴾حیوان رسخ رنگ و ده شاخش که معرف آن ده پادشاهی هستند که با او سلطنت میکنند، همه از آن زن بیزارند؛ پس بر او هجوم آورده، غارتش خواهند کرد و او را لخت و عریان در آتش رها خواهند منود، ﴿17 ﴾زیرا خدا فکری در رسشان گذاشته تا نقشۀ او را عملی کنند و اختیاراتشان را به حیوان رسخ بدهند تا به این وسیله کالم خدا عملی شود. ﴿18 ﴾این زن که در رؤیا دیدی، نشانۀ شهر بزرگی است که بر پادشاهان دنیا سلطنت میکند.«

 نابودی نهایی بابل 18 بعد از این رؤیاها، فرشتۀ دیگری را دیدم که با اختیار تام از آسامن پایین آمد. این فرشته چنان میدرخشید که متام زمین را روشن ساخت. ﴿2 ﴾او با صدای بلند فریاد میزد: »بابل بزرگ ویران شد! به کلی ویران شد! بابل کمینگاه دیوها و شیاطین و ارواح ناپاک شده است. ﴿3 ﴾زیرا متام قومها از رشاب شوم زنای آن، رسمست شدهاند. پادشاهان دنیا در آنجا خوشگذرانی کردهاند، و تاجران دنیا از زندگی پرتجمل آن ثرومتند شدهاند.« ﴿4 ﴾در این وقت، از آسامن صدای دیگری شنیدم که میگفت: »ای خلق من، از این شهر دل بکنید و خود را با گناهانش آلوده نسازید، وگرنه شام نیز به هامن مکافات خواهید رسید. ﴿5 ﴾زیرا گناهانش تا فلک بر روی هم انباشته شده است.

از ایرنو خداوند آماده است تا او را به مجازات جنایتهایش برساند. ﴿6 ﴾پس برای کارهای زشتش دو چندان به او سزا دهید. آن همه جامهای شکنجه که برای دیگران پر کرد، دو برابر بخودش بنوشانید. ﴿7 ﴾تا حال زندگیاش غرق در تجمل و خوشگذرانی بوده است؛ از این پس آن را با شکنجه و عذاب لربیز کنید. میگوید: "من بیوۀ بینوا نیستم؛ من ملکۀ این تاج و تخت میباشم؛ هرگز رنگ غم و اندوه را نخواهم دید." ﴿8 ﴾پس در عرض یک روز، مرگ و عزا و قحطی دامنگیر او خواهد شد و او در آتش خواهد سوخت. چون خداوند توانا این شهر را به مکافات خواهد رساند.«

مکاشفه عهد جدید یوحنا


پیام مسیح به کلیسایی که نسبت به تعالیم غلط واکنش سخت نشان منیدهد ﴿12« ﴾این پیغام را برای رهرب کلیسای پرغامه بنویس: »این پیغام کسی است که میداند شمشیر دو دم تیز خود را چگونه به کار برد: ﴿13 ﴾میدانم که در شهری برس میبری که مقر حکومت شیطان است و مردم شیطان را میپرستند. با اینحال، به من وفادار ماندهای و مرا انکار نکردهای؛ حتی زمانی که آنتیپاس، شاهد وفادار من، به دست هواداران شیطان شهید شد، تو نسبت به من امین ماندی. ﴿14« ﴾با وجود این، ایرادی در تو میبینم. تو زیر بار تعالیم غلط کسانی میروی که مانند »بلعام« هستند که به »باالق« یاد داد چگونه قوم ارسائیل را به گناه بکشاند. طبق راهنامییهای بلعام، قوم ارسائیل را به زناکاری و خوردن خوراکهایی که به بتها تقدیم شده بود، تشویق کردند. ﴿15 ﴾بلی، در میان شام، از این قبیل مریدان بلعام زیادند! ﴿16 ﴾پس توبه کن و راه و روش خود را تغییر بده؛ وگرنه ناگهان خواهم آمد و با شمشیر دهانم با آنان خواهم جنگید. ﴿17« ﴾هر که این را میشنود، خوب توجه کند که روح خدا به کلیساها چه می َ گوید: هر که پیروز شود، از "م ّن"، یعنی آن نان آسامنی خواهد خورد؛ و من به او سنگ سفیدی خواهم بخشید که بر آن نام جدیدی نوشته شده است، نامی که هیچکس از آن باخرب نیست، غیر از کسی که آن را دریافت میکند.«

پیام مسیح به کلیسایی که نسبت به گناه واکنش نشان منیدهد ﴿18« ﴾این پیغام را برای رهرب کلیسای طیاتیرا بنویس: »این پیغام فرزند خداست که چشامنش همچون شعلههای آتش تیز و نافذ است و پایهایش مانند مس صیقلی میدرخشد: ﴿19 ﴾من از اعامل نیکت آگاهم. میدانم که فقرا را دستگیری میکنی. همچنین از محبت و ایامن و صرب تو مطلع میباشم و میدانم که در متام این امور بیش از پیش ترقی میمنایی. ﴿20 ﴾با اینحال، ایرادی بزرگ در تو میبینم: تو، به آن زن، یعنی ایزابل که ادعا میکند نبیه است، اجازه میدهد تا تعالیم غلط بدهد و باعث شود که خدمتگزاران من از راه راست منحرف شوند و به زناکاری کشیده شده، خوراکهایی را بخورند که برای بتها قربانی شدهاند. ﴿21 ﴾من به او فرصت دادم تا توبه کرده، راهش را تغییر دهد؛ اما نخواست. ﴿22 ﴾پس اکنون به آنچه میگویم خوب توجه کن: من او را با متام مریدان فاسدش، بر بسرت بیامری خواهم انداخت و به مصیبتی سخت دچار خواهم ساخت، مگر اینکه بسوی من بازگردند و از گناهانی که با او کردهاند، دست بکشند؛ ﴿23 ﴾فرزندانش را نیز از بین خواهم برد. آنگاه همۀ کلیساها خواهند دانست که من اعامق قلب انسانها را جستجو میکنم و از افکار همه آگاهم. من به هر کس مطابق اعاملش پاداش و جزا خواهم داد. ﴿24 ﴾و ﴿25« ﴾و اما از بقیۀ شام که در طیاتیرا هستید و به دنبال این تعالیم غلط نرفتهاید، انتظار و درخواست دیگری ندارم. منظورم از تعالیم غلط، هامن تعالیمی است که اسمش را "حقایق عمیق" گذاردهاند، که در واقع چیزی نیست جز عمقهای شیطان! پس من انتظار دیگری از شام ندارم؛ فقط آنچه دارید محکم نگاه دارید تا بازگردم. ﴿26« ﴾هر که بر این مشکالت پیروز شود و تا زمان بازگشت من، به خواست و ارادۀ من عمل کند، به او قدرت خواهم بخشید تا بر متام قومها حکمرانی کند، ﴿27 ﴾و با عصای آهنین بر آنان حکومت مناید، هامنگونه که پدرم نیز چنین قدرتی به من داد تا بر آنان سلطنت کنم. روزی همۀ ایشان مانند کوزۀ گلی خورد خواهند شد. ﴿28 ﴾همچنین من ستارۀ صبح را به او خواهم بخشید. ﴿29« ﴾هر که این را میشنود، خوب توجه کند که روح خدا به کلیساها چه میگوید.«

پیام مسیح به کلیسای بیروح 3 »این پیغام را برای رهرب کلیسای سارد بنویس: »این پیغام از سوی کسی است که روح هفتگانۀ خدا و هفت ستاره را دارد: »میدانم که ظاهراً کلیسایی فعال و زنده هستی، اما در حقیقت مردهای. ﴿2 ﴾پس بیدار شو و به خود بیا و نگذار آنچه باقی مانده، از بین برود، چون آن هم در رشف نابودی است؛ زیرا رفتارت در نظر خدا پر از عیب و نقص است. ﴿3 ﴾بسوی آن پیغامی که ابتدا شنیدی و ایامن آوردی، بازگرد و به آن پایبند باش؛ نزد من بازگرد، وگرنه مانند دزد خواهم آمد و تو غافلگیر خواهی شد. ﴿4 ﴾با این همه، در سارد کسانی هستند که لباس خود را با لکههای این دنیا آلوده نکردهاند؛ ایشان شایستگی خواهند داشت که در لباس سفید در کنار من گام بردارند. ﴿5 ﴾هر که پیروز شود، لباس سفید بر تن خواهد منود. من نیز نام او را از دفرت حیات پاک نخواهم ساخت، بلکه در حضور پدرم خدا و فرشتگانش اعالم خواهم کرد که او از آن من است. ﴿6« ﴾هر که این را میشنود، خوب توجه کند که روح خدا به کلیساها چه میگوید.«

پیام مسیح به کلیسای منونه ﴿7« ﴾این پیغام را برای رهرب کلیسای فیالدلفیه بنویس: »این پیغام از سوی کسی است که پاک و صادق است و کلید داود را دارد. دری را که او بگشاید، کسی منیتواند ببندد؛ و دری را که او ببندد، کسی منیتواند بگشاید. ﴿8« ﴾تو را خوب میشناسم؛ میدانم که چندان نیرومند نیستی، اما تالش خود را کردهای تا از احکام من اطاعت منایی؛ نام مرا نیز انکار نکردهای. پس من نیز دری به روی تو گشودهام که کسی منیتواند آن را ببندد. ﴿9« ﴾به همین جهت، آنانی را که در باطن از هدفهای شیطانی پشتیبانی میکنند اما به ظاهر ادعای پیروی مرا میمنایند، مجبور خواهم ساخت تا آمده، به پایهای

 تو بیفتند و بدانند که تو محبوب من هستی؛ زیرا ایشان دروغ میگویند و هیچ تعلقی به من ندارند. ﴿10« ﴾تو از من اطاعت کردی، گر چه این امر به قیمت اذیت و آزارت متام شد، اما تو در متام مشکالتت، صرب و تحمل نشان دادی. از ایرنو، من نیز تو را از دورۀ آزمایش سخت حفظ خواهم منود، تا از بالیی که بر رس متام مردم دنیا خواهد آمد، در امان باشی. ﴿11 ﴾من بزودی خواهم آمد. پس هامن نیروی اندکی را که داری، حفظ کن تا کسی نتواند تاج و پاداش عظیم تو را بگیرد و بربد. ﴿12« ﴾هر که پیروز شود، او را در خانۀ خدای خود ستونی محکم خواهم ساخت تا همواره در حضور خدا باشد و دیگر هرگز بیرون نرود. نام خدای خود را نیز بر او خواهم نهاد تا متعلق به شهر خدایم یعنی اورشلیم جدید گردد که از آسامن از جانب خدایم میآید. همچنین نام جدید خود را بر او خواهم نهاد. ﴿13« ﴾هر که این را میشنود، خوب توجه کند که روح خدا به کلیساها چه میگوید.« پیام مسیح به کلیسای خودپسند ﴿14« ﴾این پیغام را برای رهرب کلیسای الئودیکیه بنویس: »این پیغام کسی است که همواره حقیقت را با امانت و راستی متام آشکار میسازد، و منشأ متام خلقت خداست. ﴿15« ﴾من تو را خوب میشناسم؛ میدانم که نه رسد هستی و نه گرم. کاش یکی از این دو بودی! ﴿16 ﴾اما چون نه رسد هستی و نه گرم، تو را از دهان خود قی کرده، بیرون خواهم ریخت. ﴿17« ﴾تو گامن میکنی که ثرومتند هستی و هر چه میخواهی، بدون کم و کاست در اختیار داری. اما غافلی از اینکه بدبخت و بیچاره و بینوا و کور و عریان هستی. ﴿18« ﴾بنابراین به تو نصیحت میکنم که از من طالی ناب را بخری، طالیی که با آتش تصفیه شده است، تا ثروت واقعی را بدست آوری. از من لباس سفید و پاک را بخر و بپوش تا برهنه و رشمسار نباشی. از من دارو بخر و به چشامنت مبال تا بینا شوی. ﴿19 ﴾من آنانی را که دوست میدارم، تأدیب و تنبیه میکنم. تو را نیز

تنبیه میکنم تا از القیدی دست کشیده، برای خدا غیور شوی. ﴿20« ﴾اکنون در مقابل در ایستادهام، در را میکوبم. هر که صدای مرا بشنود و در را بگشاید، داخل شده، با او دوستی دامئی برقرار خواهم کرد، و او نیز با من. ﴿21 ﴾من به هر که پیروز شود، اجازه خواهم داد که بر تخت سلطنتیام، در کنار من بنشیند، هامنطور که من نیز پیروز شدم و در کنار پدرم بر تخت او نشستم. ﴿22 ﴾هر که این را میشنود، خوب توجه کند که روح خدا به کلیساها چه میگوید.« رؤیای آسامن 4 سپس، هامنطور که نگاه میکردم، دیدم که در آسامن دروازهای گشوده شد. آنگاه هامن آوایی که قبالً نیز شنیده بودم، بگوش رسید؛ آن آوا که همچون صدای شیپوری نیرومند بود، به من گفت: »باال بیا تا وقایع آینده را به تو نشان دهم.« ﴿2 ﴾و ﴿3 ﴾ناگهان روح خدا مرا فرو گرفت و من خود را در آسامن دیدم. وه که چه باشکوه بود! تختی دیدم؛ کسی بر آن نشسته بود که همچون املاس میدرخشید. گرداگرد تخت او را نگین کامنی تابان چون زمرد، فرا گرفته بود. ﴿4 ﴾دور آن تخت، بیست و چهار تخت کوچکرت قرار داشت؛ بر آنها بیست و چهار رهرب روحانی نشسته بودند که همه لباسی سفید بر تن و تاجی از طال بر رس داشتند. ﴿5 ﴾از آن تخت بزرگ، رعد و برق برمیخاست و غرش رعد طنینافکن بود. در مقابل آن تخت، هفت چراغ نیز روشن بود. این هفت چراغ هامن روح هفتگانۀ خدا هستند. ﴿6 ﴾در برابر تخت، دریایی از بلور درخشان به چشم میخورد. چهار موجود زنده نیز در چهارگوشۀ تخت ایستاده بودند که در جلو و پشت رس خود، چشم داشتند. ﴿7 ﴾نخستین موجود زنده، به شکل شیر بود؛ دومی شبیه گاو، سومی به صورت انسان و چهارمی به شکل عقابی در حال پرواز بود. ﴿8 ﴾هر یک از این موجودات زنده، شش بال داشت، و میان بالهایش پر از چشم بود. ایشان شبانهروز، بدون وقفه نام خدا را ذکر منوده، میگفتند: »قدوس، قدوس، قدوس است خداوند خدای قادر مطلق که بود و هست و میآید!« ﴿9 ﴾هنگامی که این موجودات زنده به آنکس که بر تخت نشسته بود و تا ابد

زنده است، جالل و حرمت و سپاس فرستادند، ﴿10 ﴾آن بیست و چهار رهرب نزد او سجده منودند و او را که تا ابد زنده است، پرستش کردند، و تاجهای خود را پیش تخت او انداخته، ﴿11 ﴾این رسود را خواندند: »خداوندا، جالل و حرمت و قدرت، برازندۀ توست؛ زیرا تو آفرینندۀ متام موجودات هستی و همه چیز به ارادۀ تو بوجود آمد.