عیسی در معبد
یوحنا 2:14-16 – مَتّی 21:12 و 13؛ مَرقُس 11:15-17؛ لوقا 19:45 و 46
13چون عید پِسَخِ یهود نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت. 14در صحن معبد، دید که عدهای به فروش گاو و گوسفند و کبوتر مشغولند، و صرّافان نیز به کسب نشستهاند. 15پس تازیانهای از طناب ساخت و همۀ آنها را همراه با گوسفندان و گاوان، از معبد بیرون راند. و سکههای صرّافان را بر زمین ریخت و تختهایشان را واژگون کرد، 16و کبوترفروشان را گفت: «اینها را از اینجا بیرون برید، و خانۀ پدر مرا محل کسب مسازید!» 17آنگاه شاگردان او به یاد آوردند که نوشته شده است: «غیرت برای خانۀ تو مرا خواهد سوزانید.» 18پس یهودیان در برابر این عمل او گفتند: «چه آیتی به ما مینمایانی تا بدانیم اجازۀ چنین کارها را داری؟» 19عیسی در پاسخ ایشان گفت: «این معبد را ویران کنید که من سه روزه آن را باز بر پا خواهم داشت.» 20یهودیان گفتند: «بنای این معبد چهل و شش سال به طول انجامیده است، و حال تو میخواهی سه روزه آن را بر پا کنی؟» 21لیکن معبدی که او از آن سخن میگفت پیکر خودش بود. 22پس هنگامی که از مردگان برخاست، شاگردانش این گفتۀ او را به یاد آورده، به کتب مقدّس و سخنان او ایمان آوردند.
23در مدتی که او برای عید پِسَخ در اورشلیم بود، بسیاری با دیدن آیاتی که از او صادر میشد، به نام او ایمان آوردند. 24امّا عیسی را بر ایمانشان اعتماد نبود، زیرا همه را میشناخت 25و نیازی نداشت کسی دربارۀ انسان چیزی به او بگوید، زیرا خود میدانست در درون انسان چیست.